می نویسم چون هستم
اثبات وجود یک
انسان با چند خط نوشته ...
چند بیت شعر کوتاه شاید کمی هم فریاد ...
به نظر می رسد همه این ها برای اثبات وجود یک انسان کافی
باشد ...
کمی کاغذ و یک قلم کافی است ...
بنویس تا باشی هنوز کاغذم جا دارد پس می نویسم
!
فریاد می زنم ... برای که ؟چند بیت شعر برای تو
...
نوشته ای برای خودم و فریاد برای آنها , برای همان
هایی که فریاد می زنند ولی نمی نویسند .. شعر می خوانند اما برای خودشان , ممکن
است گاهی هم بنویسند اما آن را فریاد نمی زنند !..
چند وقتی است هر کس می نویسد , شعر می خواند یا فریاد می
زند خاموش می شود ...
محکوم به سکوتی به وسعت تمام حرفهایش !
نمی دانم .. برای خودم می نویسم .. برای تو .. شاید هم برای
آنها !!
فریاد می زنیم اما از دیوار سکوت که عبور می کند خاموش می
شود ..
شعر می خوانیم اما نه مثل گذشته : بنی آدم اعضای یکدیگرند ...
می دانیم : هر کس دیوار سکوت می سازد فریاد می شنود
پنجره چشمانت
خورشید دنیای من است ...
باز و بسته که می کنی
روز و شب می شود
نباید شیشه را با سنـــــــــگ بازی
داد !
نباید مست را در حال ِ مستــــــی . . . دست ِ قاضـــــــــی داد !
نباید بی تفاوت !
چتر ماتـــــــــــــــــم را . . . به دست ِ خیــــــــــــــــس ِ باران داد !
کبوترها که جز پرواز ِ آزادی نمی خواهند !
نباید در حصار ِ میـــــــــــــله ها . . . با دانه ای گنــــــدم . . . به او
تعلیم ِ مانـــــــــــدن داد !
دنیا را بغل گرفتیم گفتند امن است هیچ کاری با ما ندارد
خوابمان برد بیدار شدیم دیدیم آبستن
تمام دردها یش شده ایم
اینجا در دنیای من گرگ ها هم افسردگی مفرط گرفته اند
دیگر گوسفند نمیدرند
به نی چوپان دل میسپارند و گریه میکنند...
می خواهم برگردم به روزهای کودکی آن زمان ها که : پدر تنها قهرمان بود .
عشــق، تنـــها در آغوش مادر خلاصه میشد
بالاترین نــقطه ى زمین، شــانه های پـدر بــود ...
بدتـرین دشمنانم، خواهر و برادر های خودم بودند .
تنــها دردم، زانو های زخمـی ام بودند.
تنـها چیزی که میشکست، اسباب بـازیهایم بـود
و معنای خداحافـظ، تا فردا بود...!
اینجا زمین است ، زمین گرد است.
تویی که مرا دور زدی !!!
فردا به خودم خواهی رسید
حال و روزت دیدنیست.
زندگی کن
به ضرب المثل ها اعتمادی نیست
تازه یا کهنگی اش ، دردی را دوا نمیکند
ماهی را هر وقت که از آب بگیری ، فقط می میرد!!
این روزها به جای" شرافت" از انسان ها
فقط" شر" و " آفت" می بینی !
وقتى دیدى
ناراحتى یا خوشحالیت براش فرقى نمى کنه دیگه وقتشه
فراموشش کنى
چه تفاوت عمیقیست
بین تنهایی
قبل از نبودنت
و تنهایی
پس از نبودنت.....!
این روزها "بــی" در دنیای من غوغا میکند!
بــیکس ، بــیمار ، بــیزار ، بــیچاره بــیتاب ، بــیدار ، بــییار ، بــیدل
، بـیریخت،بــیصدا ، بــیجان ، بــینوا
بــیحس ، بــیعقل ، بــیخبر ، بـینشان ، بــیبال ، بــیوفا ، بــیکلام ،بــیجواب ، بــیشمار ، بــینفس ، بــیهوا ، بــیخود،بــیداد ، بــیروح ، بــیهدف ، بــیراه ، بــیهمزبان
بــیتو بــیتو بــیتو......
می دانی
یک وقت هایی باید
روی یک تکه کاغذ بنویسی
تـعطیــل است
و بچسبانی پشت شیشه ی افـکارت
باید به خودت استراحت بدهی
دراز بکشی
دست هایت را زیر سرت بگذاری
به آسمان خیره شوی
و بی خیال ســوت بزنی
در دلـت بخنــدی به تمام افـکاری که
پشت شیشه ی ذهنت صف کشیده اند
آن وقت با خودت بگویـی
بگذار منتـظـر بمانند !!!
شازده کوچولو می گفت :
گل من گاهی بداخلاق و کم حوصله و مغرور بود اما ماندنی بود
....
این بودنش بود که او را تبدیل به گل من کرده بود.....
به حرمـــــت نان و نمکی که با هم خوردیم
نــــــــان را تو ببر
که راهـــــــــت بلند است و طاقتــــــــــت کوتاه
نمــــــــــک را بگذار برای من
می خواهم این زخم همیشــــــــــه تازه بمانـــــــد...
ا
استرس چيزيه كه خيلي از ما ها با اون مشكل داريم ...
البته معمولا استرس نوع هاي مختلفي داره و رابطه مستقيمي با ترس داره ...
حالا ميتونه ترس از امتحان و كنكور باشه ... ترس از رانندگي باشه ... ترس از لو رفتن رابطه سمر و مهند در عشق ممنوع باشه ... هر چيزي ميتونه باشه !
ولي راههاي مختلفي براي دفع استرس هست كه شايد براي شما جذاب باشه ...
البته از دكتر گيريزوف نشنيده نگيريد كه ميگه بهترين راه دفع استرس داشتن اعتماد به نفس خيلي كاذب (يه چيزي تو مايه هاي شخصيت پفيوزيسم !!) ميباشد كه واقعا باعث ميشه از هيچ چيز و هيچ كسي هراس و استرس نداشته باشيد !!!
جدا از شوخي اين چند راه رو فراموش نكنيد ...
روشهای مبازره با استرس:
اول اینکه با دیگران به اشتراک بگذارید:
یک آدم صبور و دهنقرص، گیر بیاورید و کل بدبختیها و جفتکهایی که از "الاغ زندگی" خوردهاید را با او تقسیم کنید�
بازگو کردن مشکلات، وزن آنها را کم میکند� علاوه بر آن معمولا وقتی سفره دلتان را جلو کسی باز میکنید، اوهم سفره خودش را برایتان باز میکند و یحتمل می فهمید که شما در این دنیا، تنها آدم کتک خورده نیستید... و این یعنی آرامش..
دوم اینکه فقط به زمان حال فکر کنید:
گذشتهتان و آیندهتان را خیلی جدی نگیرید�
اصلا پاپیچ خرابکاریها و کوتاهیهایی که در گذشته در حق خودتان کردهاید، نشوید.
همه همینطور بودهاند وانگشت فرو کردن در زخمهای قدیمی، هیچ فایدهای جز چرکی شدن آنها ندارد.
آینده را هم که رسما باید به هیچ کجایتان حساب نیاورید.
ترس از حوادث و رخدادهای احتمالی، حماقت محض است..
فکر هر چیزی، از خود آن چیز معمولا سختتر و دردناکتر است�
سوم اینکه به خودتان استراحت بدهید:
حالامیگویم استراحت، یکهو فکرتان نرود به سمت یک ماه عشق و حال وسط سواحل هاوایی�! وسط همه گرفتاریها واسترسها و بدبختیهاتون...!!!
آدم میتواند خیلی شیک به خود، مرخصی چند ساعته بدهد�
کمی تنهایی، کمی بچگی کردن، کمی خریت یا هر چیز نامتعارفی که شاید دوست داشته باشید�. که کمی از دنیای واقعی دورتان کند و خستگی را بگیرد�
مثل نهنگها که هر از چندگاهی به بالای آب میآیند و نفسی تازه میکنند و دوباره به زیر آب برمیگردند�
چهارم اینکه تنتان را بجنبانید:
ورزش قاتل استرس است...
لزومی هم ندارد که وقتی میگوییم ورزش، خودتان را موظف کنید روزی هزار بار وزنه یک تنی بزنید و به اندازه گوریل بازو دربیاورید�
همچین که یک جفتک چارکش منظم وخفیف در روز داشته باشید، کلی موثر است�
از من به شما نصیحت�
پنجم اینکه واقعبین باشید:
ما ملت شریف، بیشتر استرسمان بابت چیزهایی است که کنترلی روی آنها نداریم�
داستان، مثل آمپول زدن میماند� وقتی اصغر آمپولزن، قرار است ماتحت مریض را نوازش کند، حتما این کار را میکند و حالا اگر عضله آنجایت را بخواهی سفت کنی، هیچ خاصیتی ندارد الا اینکه درد آمپول بیشتر میشود�
گاهی مواقع باید واقعبین بود و عضلهها را شل کرد که دردش کمتر شود�
ششم اینکه زندگیتان، میدان و مسابقه اسبدوانی نیست:
خودتان را دائم با دیگران مقایسه نکنید� مقایسه کردن و"رقابتپیشگی"، استرسزا است�
اینکه جاسم فوقلیسانس دارد و من ندارم و قاسم لامبورگینی دارد و من ندارم و عبود فلان دارد و من ندارم، شما را دقیقا میکند همان اسب مسابقه که همه عمرش را بابت هویج ِ سر چوب، دویده وبه هیچ کجا هم نرسیده�
زندگی مسخرهتر از چیزی است که شما فکرش رامیکنید�
هیچ دونفری لزوما نباید مثل هم باشند�
خودتان باشید�
هفتم اینکه از مواجهه با عوامل "ترسزا" هراس نداشته باشید:
مثال ساده آن، دندانپزشک است�
وقتی دندان خراب دارید، یک کله پیش دکتر بروید و درستش کنید� نه اینکه مثل بز بترسید و یک عمر را از ترس دندانپزشک، بادرد آن بسازید و همه لقمههایتان را با یکطرفتان بجوید�
نیم ساعت جنگیدن با درد، بهتر از یک عمر زندگی با ترس ِ درد است�
ترس، استرس می زاید
هشتم اینکه خوب بخورید و بخوابید
و شعارتان "قبر بابای دنیا" باشد:
آدمی که درست نخوابد و نخورد، مغزش درست کارنمیکند�
مغز علیل هم، عادت دارد همه چیز را سخت و مهلک نشان دهد�
آدم وقتی گرسنه و خسته است، یک وزنه یک کیلویی را هم نمیتواند بلند کند، چه برسد به یک فکر چند کیلویی�!!
نهم اینکه بخندید:
همه مشکل دارند�
من دارم، شما هم دارید� همه بدبختی داریم، گرفتاری داریم و این موضوع تابع محل جغرافیایی آدمها هم نیست�
یاد بگیرید بخندید� به ریش دنیا و مشکلات بخندید�
به بدبختیها بخندید� به من که دو ساعت صرف نوشتن این موضوع کردم،بخندید�
به خودتان بخندید�
دو بار اولش سخت است، اما کم کم عادت میکنید و میبینید که رابطه خنده و گرفتاری، مثل رابطه خیار است و سوختگی پوست� درمانش نمیکند اما دردش را کم میکند
13961 بازدید
15 بازدید امروز
3 بازدید دیروز
32 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian